درد

به نام دوستم

نمیدونم چرا یهو هوای اینو کردم که بیام و بنویسم. ویا چرا تو این وبلاگ. ولی از یکی شنیدم که میگفت اونی که ادما رو به رشد میرسونه درده.! راست میگفت شاید.

دلم گرفته تو سالروز شهادت حاج کاظم رفیق حاجی. چرا وقتی دل ادم میگیره فقط شهدا هستند که میان و اشکاتو پاک میکنن. خوب چرا ادمو نمیبرن پیش خودشون. چرا ادمو راحت نمیکنن. چرا راهی که به شهادت میرسه واسه ما انقدر دوره که نتونیم بهش برسیم. اخه چرا دل ادمو میبرید. ادمو دلتنگ خودتون میکنید. بعد میزارید و میرید و ما هزاران سال باید تو برزخ روحمون تنها باشیم. چرا عکس ماه رو میبینیم و دستمون بهش نمیرسه.

 

من از اون دسته ادمام که طلبکارن. شاید همین طلبکاری کار دست ادم بده. باید گدایی کرد نه طلبکاری. باشه من گدا. ولی رسمش نیست کسی که افتاده تو. منجلاب و داره دست و پا میزنه و ضجه میزنه رو بیرون نیارید حالا چه گدا چه طلبکار.

بانو امین میگه هرجا مشکلی داری. باهر کی مشکل داری. ریشه اش رو تو خودت پیدا کن. من چی کم گذاشتم که اینجام. چرا انقدر دورم از نور… چرا ماانقدر دوریم.

چی میشه یه روز بیاد بگه بابا من امامتونم. ماهم بشینیم گریه کنیم بگیم ببخشید که نشد. ببخشید که نتونستم. بگه اشکال نداره بابا جان. چرا یه بار ندیدمت. قدرتت رو مثل کوه احساس نکردم. چرا به من اسیبی نکردی که جان گیرم.  راستی روحم کو؟؟؟؟

کی مردم؟ یادم نمیاد. شاید همون جمعه ای که یادت نکردم. شاید همون جایی که باید سینه سپر میکردم واسه غم هات و نکردم.

چرا نرغفتم دنبال داروی بچه های یمنی. چون از من زاده نشده بودند. چون به من چه مگه من مقصرم. چون بدجایی گیر کردم.

گیرم چیه که انقدر تاخیر دارم. گیرم چیه که در لحظه نمیتونم تصمیم بگیرم.

من کجام؟ کجای راه رسیدن به تو؟؟؟

وبلاگ نی نی سایت

سلام.

این متن رو چند سال پیش تو وبلاگم نوشتم. خدایی وبلاگ نویسی چیز خوبیه ها.

بخونید ببینید چطوره؟

این رو به زبان ساده برای دخترم نوشتم.

در مورد بانو حضرت زهرا??

امروز شهادت حضرت زهرا بود .اگر بخواهم در مورد او برایت بگویم اول باید بدانی که او مادر ماست و ما اورا بانو صدا میزنیم .دخترم از بعضی چیزها حرف زدن سخت است .بانو دختر پیامبر خداست .او از مادری متولد شد که زیباترین و ثروتمندترین زن عرب بود .اما مادر خود را در هشت سالگی از دست داد .علم در اسلام بسیار مهم است .بانو یک زن عالم بود .چون بسیاری از احادیث و روایات نشان میدهد قدرت علمی ایشان زبانزد خاص و عام بوده.مثلا همین که رسول خدا فدک را به بانو سپرد که امور مالی گسترده ان را مدیریت کند .نشان از ان است که بانو مثل مادر ش اهل فن و عالم بود .هم چنین او بسیار سخاوتمند بود .چون لباس عروس خود.گردنبند خود که تنها یادگار مادرش بود را به فقیر دادچشم و دل سیر.شجاع.زیبا.مهربان .کدبانو .و هزاران حسن دیگر ……امام حسین و امام حسن و حضرت زینب یادگاران بانو هستند .انقدر عبادت کرده بود که پاهایش ورم میکرد .خودش گندم اسیاب میکرد..دختر پادشاه یک مملکت سه شب گرسنه ماند و غذای سه شب خود را به فقیر و اسیر و یتیم داد.تا خداوند غذایی از بهشت برایش فرستاد.خداوند نام رسول خدا را در همه جا بعد اسم خود اورده .این نشان از شرف والای پیامبر است .اما درحدیث کساء میفرماید :هم فاطمه وابوها …..نفرمود هم محمد و بنته

به خدا قسم تمام پیشبینی های خطبه او درست از اب درامد .که بیان ها طولانیست در وصف او.

وقتی به دنیا امد مادرش تنها بود .چون کسی با خدیجه نمانده بود .تا اینکه زنان بهشتی به کمک او امدند .وقتی از دنیا رفت هم تنها بود چون کسی با علی نمانده بود.دخترم حق گویان همیشه تنها هستند .اما شادترین ادم ها حق گو ترین هان.شاید زود باشد حدیث کوچه بنی هاشم ….اری زود است .فقط خودم تازه شنیدم دلیل بچه هاتو اشتباه میگیری را.دلیل اصلی شکستنت را .مگر نمیگویید پیامبر در غدیر هزاران نفر را جمع کرده بود که بگوید هر که مرا دوست دارد علی را دوست بدارد. پس این چه دوست داشتنیست که باعث شد فاتح خیبر سر بر دیواربگذاردو بعد غسل بانو زار زار گریه. کند .

شبانه بانو را دفن کند ..به خدا حق اولاد فاطمه نبود که کنار پیکر مادر مثل مرغ عشق کوچک از فشار غم بلرزند و حتی حق گریه نداشته باشند

میگم

به نام خالق شگفتی ها

اون روز داشتم سوره واقعه رو برای چندمین بار میخوندم. راستش هر وقت به کلمه فی سدر مخضود میرسیدم خندم میگرفت. اخه باز خرما و عسل و شیر و انجیر و زیتون یه چیزی. سدر واسه چی میخواهیم تو بهشت. گفتم بزار ببینم درختش چه شکلی هست. میپسندم یا نه ??والووو. رفتم درختش رو ببینم که دیدم علاوه بر درخت زیبا و رویایی سدر که به اون در ایران  کنار گفته میشه. این درخت از ریشه تا فرق سر خواصیته. یه میوه خوشمزه داره که تا الان 300 نوع مزه از اون در دنیا کشف شده. یعنی نمیشه گفت ترشه یا ملس یا شیرین. چون هر میوه کنار یه مزه خاص به خودش رو در مناطق مختلف داره. حالا چند تا از خواص اون رو براتون میزارم که ببینید معجزه قران در دل یک کلمه سدر ،، دنیایی از خواص و سلامتی و شفا رو گنجانده ???

 

راستی عکس درخت سدر هم فوق العاده زیباست. واقعا خوش بحال اصحاب یمین. و سلام لک من اصحاب الیمین

 

منبع سایت نمناک ❤️❤️

 

ممکن است از سرطان جلوگیری کند

شکل خشک میوه کنار حاوی مقادیر زیادی ویتامین C است که به نظر می رسد خاصیت ضد سرطانی قوی دارد. همچنین، اسیدهای تری پتین و پلی ساکاریدهای این میوه به از بین بردن ساختار های سلولی سرطان کمک کرده و از شیوع آن جلوگیری می کنند.

2. به حداقل رساندن بیماری های قلبی

محتوای پتاسیم موجود در میوه کنار به حفظ فشار خون بهینه کمک می کند و خطر بیماری قلبی را به حداقل می رساند. همچنین، ماده ضد پاتوژن موجود در میوه از تجزیه چربی جلوگیری می کند، از این رو باعث گرفتگی شریان ها می شود.

3. بیماری های معده را درمان می کند

ساپونین ها و تریپتنوئیدها، دو ماده طبیعی موجود در میوه کنار ، باعث جذب مواد مغذی اساسی شده و به حرکت سالم روده کمک می کنند. این درمان اختلالات معده مانند گرفتگی، نفخ و دیگران را درمان می کند.

4- یبوست مزمن را درمان می کند

مقدار بالای فیبر موجود در میوه کنار برای تنظیم حرکت روده و کاهش مشکلات جدی در یبوست شناخته شده است. محققان ثابت کردند که تعداد معدود کنار خشک و رسیده برای رهایی از این مشکل کافی است.

 

5- به مدیریت وزن کمک می کند

میوه کنار پر از فیبر است و همانطور که کارشناسان می گویند، فیبر؛ بدون اینکه زیاد روی کالری مصرف کنیم، احساس سیری را در ما ایجاد می کند. این میوه پر فیبر و کم کالری اگر در رژیم غذایی منظم ما اضافه شود، می تواند در کنترل وزن ما کمک کند.

6. مشکلات گوارشی را بهبود می بخشد

پلی ساکاریدهای موجود در میوه کنار باعث تقویت پوشش روده می شوند که به نوبه خود به بهبود انواع مشکلات گوارشی کمک می کند. همچنین، فیبر موجود در کنار به عنوان یک ماده غذایی برای باکتری های مفید روده عمل کرده و به آنها در رشد و حکمرانی بر مضرات کمک می کند. میوه کنار ، هنگامی که با نمک و فلفل مخلوط می شود سوء هاضمه را درمان می کند.

7. گردش خون را بهبود می بخشد

مقدار زیادی آهن و فسفر موجود در میوه کنار به تشکیل گلبول های قرمز در کنار مدیریت گردش خون کلی بدن کمک می کند.

8. تصفیه خون

میوه کنار حاوی عناصری مانند ساپونین ها، آلکالوئیدها و تری پپنوئیدها است که با از بین بردن سمیت در پاکسازی خون کمک می کنند. این میوه همچنین به بهبود گردش خون کمک می کند.

 

9- عفونت را درمان می کند

فلاونوئیدهای موجود در میوه کنار به عنوان یک ماده ضد میکروبی عمل می کنند و با عوامل بیماری زا وارد بدن ما می شوند. همچنین، اتانولی موجود در عصاره میوه کنار به جلوگیری از عفونت در کودکان کمک می کند در حالی که اسید بتولینیک به مبارزه با HIV و ویروس آنفلوانزا کمک می کند.

10- مشکلات پوستی را درمان می کند

همانطور که در بخش سلامت نمناک میخوانید از آنجا که میوه کنار بسیار سرشار از ویتامین C است، اضافه کردن آن هر روز به رژیم غذایی شما به زنده ماندن پوست کمک می کند و از بروز سایر مشکلات پوستی مانند آکنه، اگزما و تحریکات پوستی جلوگیری می کند. این میوه همچنین به جلوگیری از چین و چروک و زخم کمک می کند.

11. تقویت ایمنی

کنار حاوی پلی ساکارید است که با خنثی کردن رادیکال های آزاد به کاهش استرس اکسیداتیو بدن کمک می کند. این باعث تقویت ایمنی بدن می شود و از بروز بیماری ها جلوگیری می کند.

12- کیست تخمدان را درمان می کند

در مطالعه ای که در بین زنان مبتلا به کیست تخمدان انجام شده است، عصاره میوه کنار در مقایسه با قرص های ضد بارداری مؤثر بوده است. این مطالعه ثابت کرد که کنار 90٪ در درمان سرطان تخمدان با عوارض ناچیز اثر دارد.

 

13. از بین بردن سموم شیر مادر

به دلیل قرار گرفتن در معرض آلاینده های محیط زیست، شیر مادر ممکن است حاوی فلزات سنگین مضر مانند آرسنیک، سرب و کادمیوم باشد. مصرف کنار به از بین بردن عناصر سمی موجود در شیر انسان کمک می کند.

14. فشار خون را تسکین می دهد

همانطور که کنار به عنوان یک ماده ضد آتروژن عمل می کند، از رسوب چربی در رگ های خونی جلوگیری می کند و فشار خون را تحت کنترل نگه می دارد. همچنین میزان پتاسیم موجود در میوه به آرامش رگ های خونی کمک می کند.

 

 

فواید دانه کنار??

 

 

15. التهاب احتمالی را کاهش می دهد

روغن اسانس از دانه کنار دارای خواص ضد التهابی است که به تسکین التهاب مفاصل و ماهیچه ها کمک می کند. همچنین، آنها جریان خون را بهبود می بخشند که به نوبه خود، درد عضلات را درمان می کنند.

16. بی خوابی را درمان می کند

تخم کنار حاوی مقادیر زیادی فلاونوئیدها و پلی ساکاریدها است که با آرام کردن سیستم عصبی به برانگیختن خواب در بیماران دارای بی خوابی کمک می کند. همچنین به دلیل دارا بودن ساپونین ها به دلیل خاصیت آرام بخش و خواب آور آنها شناخته شده اند.

 

17. به اضطراب و استرس کمک می کند

در مطالعه ای که روی موش انجام شده است، عصاره تخم کنار نشان داده است که اضطراب و افسردگی را به دلیل محتوای ضد اضطراب در آن کاهش می دهد. این ترکیب بدن را آرام می کند و تأثیر هورمون های استرس مانند کورتیزول را کاهش می دهد.

18. از مغز در برابر تشنج محافظت می کند

یک تحقیق نشان می دهد که عصاره تخم کنار دارای خاصیت ضد تشنج است که به طور قابل توجهی در بهبود اختلال شناختی ناشی از تشنج کمک می کند.

19. حافظه را بهبود می بخشد

در یک مطالعه ثابت شده است که عصاره تخم کنار به تشکیل سلولهای عصبی جدید مغز در ناحیه ای به نام گوروس دندانی کمک می کند. این به جلوگیری از اختلالات مربوط به حافظه کمک می کند.

20. سلامتی مغز را حفظ می کند

یک ترکیب فعال موجود در دانه کنار ، در کاهش سطح گلوتامات در مغز است که افزایش سطح آن باعث صرع و پارکینسون می شود و با آمیلوئید بتا که باعث آلزایمر می شود، مبارزه می کند، از این رو سلامت مغز را حفظ می کند.

21. رشد مو را بهبود می بخشد

روغن اساسی که از دانه کنار استخراج می شود دارای خاصیت رشد مو است. این خواص در بهبود رشد مو و ضخیم و براق بودن آنها کمک می کند.

 

فواید برگ??
22. درمان بواسیر

طبق طب سنتی چینی، عصاره برگ کنار تهیه شده توسط برگ کنار و سایر ترکیبات فعال در معالجه بواسیر بدون ایجاد عوارض جانبی کمک می کند.

23. قدرت استخوان را افزایش می دهد

کنار قرمز حاوی مواد معدنی مانند آهن، کلسیم و فسفر است که نه تنها باعث قوی شدن استخوان ها می شود بلکه ما را از بیماری های مربوط به سن مانند پوکی استخوان نیز دور می کند.

مصرف کنار در بارداری

مصرف کنار در دوران بارداری به خصوص در ماه دوم بارداری برای جنین مفید است و از تهوع و استفراغ جلوگیری می کند و به تسکین درد های شکمی در دوران بارداری کمک می کند. همچنین مصرف کنار برای درمان نازایی مفید است. در طب اسلامی سفارش شده مادر باردار در ماه دوم به دو کنار هر روز سوره توحید را بخواند و آن را ناشتا میل کند.

 

 

کنار میوه ای با طبع معتدل و مرطوب و دفع کنندة بلغم است.

 

 

حکمت

به نام خداوند حکیم

راستش داشتم به اخرین نوشتم در این وبلاگ فکر میکردم و مشکلاتی که بعدش داشتم .و هم خندم میگیره .و هم فکر میکنم هنوز هم عاشقانه دوست دارم مادر 5فرزند باشم .اما توی این سفر دور و دراز مانع زیاد هست و نمیشه برای رسیدن به هدف های بزرگ زحمت  نکشید و یه جا شنیدم هدف های بزرگ زحمت های بزرگ رو میطلبه .خلاصه شاید اینا رو میگم که بهم نخندید و بتونم بازم بنویسم .کاری که همیشه ارومم میکرده و ذهن رو از فکر های در هم پیچیده خلاص میکنه .راستش من بعد از نوشتن اون نوشته رفتم پیش دکتر عزتی و چون قبلا فشار خون داشتم مقدمات بارداری رو فراهم کنم .اما در کمال ناباوری نصف دارو ها توی یخچال فاسد شد و مجبور شدم بریزمش بیرون cry.وقتی به دکتر زنگ زدم گفتن تا حالا همچین موردی نبوده و اگر میخواهی باز باید بیای و دارو بگیری .من نرفتم چون فکر کردم حتما حکمتی داره …..حکمت ….

.

.

.اینکه بعدش چه حکمت هایی از سرم گذشت و داره میگذره رو نمیتونم بگم .چون شاید درست نباشه .ولی فعلا ما جزو جامعه ناباروران ایران هستیم .laughinglaughinglaughing

بنظرتون یه نابارور میتونه هدف زندگیش داشتن 5فرزند باشه .؟؟؟

از نظر خودم همین که نیتش رو داشته باشی هم کافیه .

چمیدونم شاید یه روز عنوان نوشته ام رسیدن به ارزو باشه.

 

 

 

چرا دکتر عزتی؟؟؟؟

به نام خالق شفا
دیدم تو کوثر نت بحث از طب سنتی و اسلامی و ایناست. گفتم یه خاطره مفید و موثر بگم. به بحث وبلاگ که فرزند آوری هست هم خیلی ربط داره چون یه پایه از مقوله فرزند آوری هم توانایی زایایی هست که خیلی ها مثل خودم استعداد آنچنانی توش ندارن و نیاز به دوا و دکتر هست بلاخره.
یه روز تو کلاس نحو عالی 2 نشسته بودم که استاد اومدند و درس دادند و به عنوان زنگ تفریح یه خاطره گفتند از دکتر عزتی. گفتند یه آقایی هست تو شهر ری که گفته بودند طب اسلامی کار می‌کنند و بیمار های خیلی زیادی هم مراجعه میکنن و ماهم برای اینکه ببینیم کار این آقا درسته یا نه و آیا واقعا طب اسلامی کار می‌کنند یا الکی هستش رفتیم پیششون. و فهمیدیم از نوابغ هستند و خبر هایی هم رسیده بوده که این علم به ایشون عنایت شده و بحث مفصلی در مورد دکتر کردند. خلاصه از ایشون گفتن و از دل ماهم انکار کردن. چون اون موقع زیاد در مورد طب اسلامی چیزی نمیدونستم و شماره و آدرس مطب رو هم دادند و من اول کتابم نوشتم و این قضیه کات تا سه سال بعد…
یه روز نشسته بودم و به چهره زرد دخترم نگاه میکردم و غصه میخوردم که چه کار کنم که زردی اش خوب بشه. آخه 4ماه بود به دنیا اومده بود ولی هنوزز زردی داشت. (استیکر مادر بیچااااره) چون تعریف از شوهر نباشه ولی شوهر من آنقدر روغن حیوانی و کره محلی و شیره و غذاهای محلی زائو (تازه زایمان کرده ها) های تمام مناطق کشور از عشایر تا مشهدی ها و کاچی و اینا به من خوروووند که شیرم رو که میدوشیدم نصف لیوان کره بود نصف لیوان شیر. خدایی اینو بزرگ نمایی نمیکنم. واقعا اینطوری بود. بعد اگر سه تا بچه رو شیر میدادم سیر سیر میشدن. چون دخترم اول دو کیلو ونهصد بود بعد یه ماه شد چهااار کیلو نیم. خلاصه با اینکه خیلی تپل بود خیلی زرد بود و خیلی هم گریه میکرد. یادمه مثل ابر بهار گریه میکردم وقتی ازش خون می‌کشیدند. ولی نمی‌توانستند تشخیص درست بدن. چون می‌گفتند واقعا مورد نادری هستش که بچه تو 4 ماهگی زردی 14 داشته باشه. تو همین فکر های مادر کش بودم که یاد دکتر عزتی افتادم. گفتم من که تا الان چقدر خرج دکتر های متخصص کودک با بردهای تخصصی بلند بالا کردم و آزمایش های نفس گیر هم امان ام رو بریده. برم پیش این دکتر ببینم چی میگه. خلاصه وقت گرفتیم و رفتیم. مطب پر از آدم بود و مردم تو کوچه هم نشسته بودند. خلاصه بعد یک ساعت نوبت ماشد. رفتیم تو. یه مرد نورانی با ریش های سفید. بسیار خوش برخورد که عادت داشت به پای همه بیماران بلند بشه. منم داشتم مثل بید میلرزیدم. چون شنیده بودم برای زردی با تیغ می‌زنند به گوش بچه و همش منتظر بودم تیغ رو دربیاره و شوهرم که زیاد هم موافق رفتنمون نبود دادش در بیاد. خلاصه نشستیم و دکتر با خنده به من نگاه کرد و گفت چرا می‌ترسی مگه من لولو ام. گفتم نه نگران بچه ام. گفت بچه ات هیچی اش نیست. باید 12 تا بچه بیاری. اینجوری که خودتو میکشی. عین این باش (اشاره به همسرم) دنیا رو آب ببره این از جاش تکون نمیخوره. وااااقعا هم راست میگفت. حمید یه بیخیالی هستش که لنگه نداره. بعد برای گریه های وحشت ناک دخترم که باعث شد من از وزن 90 کیلو به 50 کیلو برسم دارو داد و برای زردی که گفت 5درصد هستش هم دارو دادند و گفتند باید هر روز ببری حموم و با یه لیوان ازین دارو بشورید بدنش رو. معامله خوبی بود و راضی بودم و وقت برگشت به من گفتند برا منم دعا کن. خیلی ازین جمله آخر پُزی شدم. چون خیلی بهم حال داد و خیلی آدم خوبی هستم من و خودتون که میدونید چقدر گلم. البته به دختر خالم که با ما بود هم توصیه ای کردند که بعد چند سال واقعا الان بهش رسیده و چون خصوصی هست نمیگم. ولی حرفی که زدند در سال 95 دقیقا وضعیت الان دختر خالمه تو آخر سال98. ما اومدیم خونه. البته به همسرم گفتند کبدت چربه ولی اون موقع درمان رو شروع نکرد همسرم. می‌خواستیم وضعیت رقیه اول معلوم بشه. شب اول که دارو رو به دخترم دادم گریه اش شدید تر شد. دیگه جرئت دکتر بردن هم نداشتم. چی میگفتم. مخصوصا دکتر ها که آدم رو می‌خورند اگر بدونند داروی گیاهی به بچه دادی. فرداش دوباره دارو رو دادم ولی دیگه از گریه خبری نبود. خوابیده بود راحت راحت. بعد از چهار ماه بی‌خوابی و در بدری و اعصاب خوردی و جنگ اعصاب اولین شبی بود که راحت می‌خوابید ساعت 9 شب خوابید تا 9 صبح. البته هی میرفتم نیشکونش میگرفتم و گریه اش رو در می‌آوردم که ببینم زنده است یانه. ولی یه کم صدای بچه گربه ای در می‌آورد و باز می‌خوابید. اون شب اگر کل دنیارو بهم می‌دادند آنقدر سرمست نمی‌شدم. واقعا شب بی نظیری بود. تازه یه هفته بعد رنگ صورتش هم از زردی در اومد و برای اولین بار لبخند میزد. یاد استاد افتادم که می‌گفتند مادرم از کمر درد به حالت نیمه فلج دراومده بود. همین که رفتیم تو گفتند مهره چندمش ضربه دیده و در سه جلسه به صورت کامل در مان کردند مادرم رو. الان میرن پیاده روی و می‌دوند. یا اینکه گفتند یکی از وارد کننده های ماشین هم دوتا پسر داشتند که جنون ادواری داشتند و یهو اعصابشون می‌ریخت به هم و کل زندگی رو دوتایی می‌ریختند به هم. ایشون در سه جلسه این دوتا رو کامل درمان می‌کنند. اقائه چون پولدار بوده. یه چک مینویسه و به قول دکتر همینجوری صفر میزاشت جولوش و میرفت. و میخواسته دستمزد بده بهشون ولی ایشون قبول نمی‌کنند ومیگن دستمزد من میشه سیصد تومن همون رو بده برم. بعد اون آقا هم به زور سه ملیون میده به دکتر و میگه زندگیم رو مدیونت هستم. میخواستم خودکشی کنم ولی خدا تو رو رسوند. یا اصلا پدر خودم که دوتا از رگ های قلبش گرفته بود و رفتیم اونجا و الان خداروشکر بهترند. خودمم یه بار گوشم درد میکرد با گریه زنگ زدم بهشون گفتم دکتر تو رو خدا یه دارویی بدید من بذارم. گوشم عفونت کرده. سه روزه نخوابیدم. چون شیر میدم مسکن نمیتونم بخورم. گفت گریه نکن. برو یه سیر رو نصف کن از وسط و یه بخشش رو بپز و یه بخشش رو خام نگه دار بعد بذار تو دستمال و له کن و بذار رو گوشت. به صورتی که توی گوشت نره. به خدا از اون موقع گوشم خوب خوب شده. منی که سالی دوبار عفونت گوش وحشتناک داشتم و با چندتا پنی سلین خوب میشدم. یه بارم برای عفونت زنان رفتم دکتر زنان گفت وضعیت خیلی خطرناکه شش ماه در مان نیاز داری. زخم هم داری تو بدنت. رفتم پیش دکتر با یه درمان 40 روزه خوب خوب شدم. وقتی دوباره رفتم پیش دکتر زنان برای معاینه. چون دکتر معاینه ندارند. اصلا باورش نشد من گفتم زخم داشتم و گفت زخم کمتر از یک سال خوب نمیشه و اینکه بعد چند ماه اصلا اثری ازش نیست. یا معجزه است یا تو دروغ میگی. بعد هی میگفت چه دارویی بود. منم میخواستم بگم 40تومن ویزیت بده دکتر عزتی رو بهت معرفی کنم. (خنده موزیانه) حالا خواهرا چهل تومن میگیرم دکی جون رو معرفی میکنم. صف هم رعایتشه لطفا. (استیکر پُزی شدن محض) شوخی کردم. هرکی شماره دکتر رو خواست در خدمتم. فقط یه صلوات برا من بفرستید که دستم شکست و این متن رو نوشتم. شماره رو زیر نویس نمیکنم. چون بعضیا موزیانه متن رو میخونن و نه کامنتی. نه تحسینی. نظر دونتونم که سالمه انشالله. راستی دکتر با موسسه رویان هم همکاری دارن به این شکل که هرکی به صورت قطعی در موسسه رویان درمان نمیشه به دکتر معرفی میشه و اون سال یعنی سال 95 حدود 250 درمان موفق داشتند و به شوخی میگن 250 تا بچه دارم. با کسایی که برای درمان نازایی میرن پیششون گرون تر حساب میکنم دوتا صلوات. صلوات. صلوات. صلوات
محمدی ها صلوات.

1 2